loading...
سوخته دلان
ava بازدید : 163 دوشنبه 13 شهریور 1391 نظرات (5)

سری جدید اس ام اس و جک های نیمه دوم شهریور ماه

 

تازگی ها هم یه تبلیغ دیدم که اصلا نمیتونم هضمش کنم.
باباهه میاد تو خونه میگه دخترم امسال دوست داری مسافرت کجا بریم؟
دختره میگه بابایی من از مسافرت میترسم.
باباهه میگه واسه چی عزیزم؟
دختر : آخه خیلی ها تو مسافرت کشته میشن
... بابا :غصه نخور دخترم بابا فکر اونجاشم کرده
بعد پرده رو کنار میزنه یه پراید پارکه.
دختره :هورااااااااااا ااا
بعدشم میگه سایپا مطمئن :|


دوستم شیش واحد تابستون درس گرفت.کلاساشو رفت.موقع امتحان گفت حوصله ندارم بیام،شیس واحد حذف کرد.
من:’(
رییس دانشگاه =-O
دوستم;-)
انجمن حمایت از حیوانات وحشی:-*
والاه

 

بقیه ادامه مطلب

 

تازگی ها هم یه تبلیغ دیدم که اصلا نمیتونم هضمش کنم.
باباهه میاد تو خونه میگه دخترم امسال دوست داری مسافرت کجا بریم؟
دختره میگه بابایی من از مسافرت میترسم.
باباهه میگه واسه چی عزیزم؟
دختر : آخه خیلی ها تو مسافرت کشته میشن
... بابا :غصه نخور دخترم بابا فکر اونجاشم کرده
بعد پرده رو کنار میزنه یه پراید پارکه.
دختره :هورااااااااااا ااا
بعدشم میگه سایپا مطمئن :|


دوستم شیش واحد تابستون درس گرفت.کلاساشو رفت.موقع امتحان گفت حوصله ندارم بیام،شیس واحد حذف کرد.
من:’(
رییس دانشگاه =-O
دوستم;-)
انجمن حمایت از حیوانات وحشی:-*
والاه...


یه دبیر داشتیم تا میومد سر کلاس میشس تا اخرم پا نمیشد هر چی بچه ها اسرار میکردن پاشه رو تخته بنویسه،نمیپاشید.
صندلی بیرون میزاشتیم میرف می اورد...
یه روز اولای جلسه گوشیش زنگید رف بیرون جواب بده من فوری رفتم صندلی رو از پنجره انداختم بیرون.
فکرشو بکنید از طبقه سوم بیفته چی میشه و چه صدایی میده... وقتی اومد:O
تا اخر به همین حالت کنار تختهئ وایستاد



بچه ک بودم افسانه زورو رو نگاه میکردم و جوگیر میشدم
میرفتم از نونوایی و
مغازه ها دزدی میکردم میدادم ب فقرای شهر
حالا ک بزرگتر شدم
کارم شده سرقت بانک و خودرو های حمل پول و دادن اون ب افراد فقیر و بیچاره
واقعا مایع افتخار این مرزو بوم شدم
والااأاااأاااأ


بچه ک بودم کارتون فوتبالیستارو ک میدیدم جو گیر میشدم
توپو برمیداشتم
و شروع میکردم شوت زدن
موقعی ک میخورد ب شیشه ها و خورد میشدن
پیش خودم کلی ذوق میکردم ک مثل کاکرو چ شوتهای قوی میزنم:-‏)‏


دوران اول دبیرستان
اوج رذالت ما بود
هر روز کلاسو تعطیل
میگردیم و رو تخته سیاه کلی فحش مینوشتیم تا کسی سر کلاس نمونه
میخام بگم با چ مشقت و سختی هایی درس خوندیم
والا؛؛؛


قدیما وقتی میرفتیم دم در همسایه و دخترش درو باز میکرد انقد خجالت میکشیدیم ک یادمون میرفت چیکار داشتیم
حالا دختر همسایه میاد دم در
داداش 5 سالم بهم میگه برو ردش کن بره
یه بار تو روش خندیدم کنه شده ول کن نیست
تفاوت نسل ها چقد زیاد شده!!!!:-‏|‏


ادتونه سوپر ماریو بازی میکردیم
موقعی ک ب جوجه تیغی میخورد
چن متر میرفت هوا
بعد با چشمای گرد شده نگامون میکرد
الان دارم فکر میکنم تو اون لحظه با زبون بی زبونی داشته فحش بارمون میکرده:‏)‏


قبلانا ک تازه داشت پشت لبمون سبز میشد هر روز صورتمونو اصلاح میکردیم تا ریشمون در بیاد
بابا میگفت پسر انقد نتراش صورتتو یه روز از دستش خسته میشی
حالا بعد از چن سال تازه ب حرف بابام رسیدم
کاش کوسه بودم!!!!!!
:‏)))‏


کی یادشه؟:|
این کتک هایی که ما تو مدرسه خوردیم، اعضای القاعده تو زندان گوانتانامو نخوردن، کلن کتک از جمله وسایل کمک آموزشی پرکاربرد زمان ما محسوب میشد. خط کش، سیلی، جُفتک، خودکار لای انگشت
و ..
و.

یاد فیلم اره افتادم

یادمه دوره دبیرستان به معلما میگفتیم آقا نمره ی نوزده و نیم رو بیست میدی؟اونام میگفتن آره ولی آخر سر که کارنامه رو میگرفتیم همه نمره ها زیر پنج بود حتی بعضی نمره ها منفی بودن یه چیزیم بدهکار میشدیم!!

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر تون درباره ی وبلاگم چیه؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 80
  • کل نظرات : 17
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 56
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 67
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 67
  • بازدید ماه : 317
  • بازدید سال : 7,242
  • بازدید کلی : 33,424
  • کدهای اختصاصی