عشق من ، قلبت را
فشرده ام در آغوشم
میرویم تا اوج احساس عشق ، تا برسیم به جایی که
نبینیم هیچ غمی را در سرنوشت
تا برسیم به جایی که من باشم و تمام وجودت ،
بیخیال همه چیز، باز کن برایم آغوشت
.عشق من ، تو را در میان خویش گرفته ام ، من که از آغازش هم
عاشق تو بوده ام ،
من که در تمام سختی ها در کنارت بوده ام ،
تو چقدر خوبی که تا اینجا هم از دلت راضی بوده
ام… .
شب میشود و دلتنگی هایم بیشتر ، چرا نمی رسد
فردا ، چند قطره اشک هم بیشتر….
فردا برسد و باز تو بیایی ، من تو را ببینم و تو
با عشق کنارم بمانی …
عشق زیبای تو ، من عاشقم ، تمام احساستم به حساب
قلب تو
خوب هوای قلبم را داری ، همین را میخواستم از
خدا ،
تو چه احساس زیبایی داری ، همین است که همیشه
شادم ،
همین است که همیشه با آرامش شبها را میخوابم….
عشق تو اینجاست در قلبم ، قلبی که درگیر است با
یادت ،
خودت هم میدانی خیلی وقت است که میخواهمت
عشق من ، سرت را بگذار بر روی شانه هایم ، بگذار
سکوت باشد بینمان تا بشنوم صدای نفسهایت،
تا برسم به جایی که در بر بگیرم تمام احساسات
زیبایت را…
احساسی از تو ، که با آن به اینجا رسیده ام ،
که من هم مثل تو با احساس شدم و در ساحل دلت
امواج مهربانت را در میان گرفته ام
با تو همیشه در اوج عشق به سر میبرم ، با تو هر
جا که بخواهی میروم ،
با تو عاشقم و همیشه به قلبت عشق میدهم …
عشق میدهم تا عاشقانه بمانیم ،
تا هر جا رفتیم در آغوش هم ، این شعر را برای هم
عاشقانه بخوانیم…..